برای شروع به داستان قرآنی از برخورد حضرت موسی (ع) و دختران حضرت شعیب (ع) می پردازیم .
حضرت موسی (ع) با سختی فراوان و پس از هشت روز مسافرت بدون توشه و امکانات به مدین رسید وقتی به چاه آب مدین رسید چوپانانی را دید که چهارپایان خود را سیراب می کردند و دو زن که دورتر از آن چوپان ایستاده اند و مراقب گوسفندان خود هستند حضرت موسی (ع) به آن ها گفت کار شما چیست و آن ها گفتند ما گوسفندها را آب نمیدهیم تا چوپانها همگی خارج شوند و پدر ما مرد کهن سالی است.
خب تا همین جای داستان یه لحظه توقف می زنیم. قرآن چی میخواد بهمون بگه؟
قرآن داره میگه این دو دختر نجیب برای اینکه اختلاطی با نامحرمان نشه دورتر ایستادند و منتظرند تا همه چوپانان برن بعد کارشون رو انجام بدن .
یک نکته تو پرانتز بگم این اختلاط فرق میکنه با اختلاط هایی مثل سرکار و غیره اینجا سر چاه شلوغ میشه تجمع هست و امکان برخورد بدنی پیش میاد پس عفت این دو زن حکم میکنه که دورتر منتظر بشن.
.
نکته دوم چه ضرورتی داشت حضرت موسی (ع) بره و از این دو کارشون رو بپرسه؟ پس این نظریه که فقط در مواقع فوق العاده ضروری با نامحرم میشه صحبت کرد رو اینجا صحتی براش نمی بینیم پس تو اینجور مواقع شایسته است جوان مومن همونجوری که دید این دختران حیا ورزیده اند اون هم غیرت به خرج بده .
.
در کنار اون چاه، چاه دیگری بود که سنگی بزرگ سرش بود که چندین نفر لازم بود تا با هم آن سنگ را بردارند، موسی (ع) به تنهایی آن سنگ را از سر چاه برداشت و با دلو سنگینی که چند نفر آن را میکشیدند، به تنهایی از آن چاه آب کشید و گوسفندهای آن دختران را آب داد، بعد موسی (ع)، از آنجا فاصله گرفت و به زیر سایهای رفت و به خدا متوجّه شد و گفت: پروردگارا! هر خیر و نیکی به من برسانی، به آن نیازمندم.
این یعنی از آن ها انتظار چشم داشتی نداشت و از خدا درخواست کمک کرد به خلق خدا برای رضایت خدا کمک کرد و خودش از خدا درخواست کمک کرد.
ادامه داستان در شب های بعد
تفضیل ندادن کلام هنگام سخن با نامحرم
.
نکته ی دیگه ای که باید اضافه کنم این بود که دختران شعیب در پاسخ به حضرت موسی(ع)، مختصر و مفید جواب داده و بدون تفصیل دادن کلام، میگویند: "گوسفندان را سیراب نمیکنیم تا چوپانان بروند و پدر ما پیرمرد است". مختصر گویی و افاده کامل در بیان نیز از خصوصیات دیگری است که محرم و نامحرم باید رعایت کنند. این جمله میرساند که آنها برادر یا محرمی ندارند که به آنان کمک کند. البته پدری دارند که پیر است و به سبب ضرورت مجبور هستند خودشان این کار را بکنند.
در این آیه خداوند گفته است که "تمشی علی استحیاء"؛ یعنی حرکت و راه رفتن او در کمال حیا و عفت بود. بنابراین، میتوان گفت یکی از صفتهای برگزیده و برجسته که خداوند متعال برای دختران جوان می پسندد، رعایت حیا و عفت هنگام حضور یافتن در اجتماع است.
دختران به طور سریع نزد پدر پیر خود که حضرت شعیب (ع) پیامبر بود، بازگشتند و ماجرا را تعریف کردند، شعیب یکی از دخترانش (به نام صفورا) را نزد موسی (ع) فرستاد و گفت: «برو او را به خانه ما دعوت کن، تا مزد کارش را بدهم.» صفورا در حالیکه با نهایت حیا گام برمیداشت نزد موسی(ع)آمد و دعوت پدر را به او ابلاغ نمود، موسی (ع) به سوی خانه شعیب حرکت کرد، در مسیر راه، دختر که برای راهنمایی، جلوتر حرکت میکرد، دربرابر باد قرار گرفت، باد لباسش را به بالا و پایین حرکت میداد، موسی (ع) به او گفت: «تو پشت سر من بیا، هرگاه از مسیر راه منحرف شدم، با انداختن سنگ، راه را به من نشان بده. زیرا ما پسران یعقوب به پشت سر زنان نگاه نمیکنیم.» صفورا پشتسر موسی آمد و به راه خود ادامه دادند تا نزد شعیب(ع)رسیدند.(1)
.
در این میان یکی از دختران شعیب (ع)گفت:« ای پدر! او (موسی) را استخدام کن، چرا که بهترین کسی را که میتوانی استخدام کنی همان کسی است که نیرومند و امین باشد»
این خواهش همچنین این نکته را میرساند که اگر شرایط و فرصت مناسب برای آن دختران فراهم گردد تا دیگر برای کار سخت از خانه بیرون نروند، بهتر است، که استخدام موسی میتواند این موقعیت را به آنان بدهد.
شعیب گفت: «نیرومندی او از این جهت است که او به تنهایی سنگ بزرگ را از سرچاه برداشت و با دلو بزرگ آب کشید، ولی امین بودن او را از کجا فهمیدی؟»
دختر جواب داد: در مسیر راه به من گفت: پشتسر من بیا تا باد لباس تو را بالا نزند، و این دلیل عفّت و پاکی و امین بودن او است.(2)
1 )بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۵۹
2)بحارالانوار، ج ۱۳، ص۵۸-۵۹
رابطه بين زن و مرد نامحرم چند صورت داره
۱-رابطه علمی
۲-رابطه شغلی و حرفه ای
۳-رابطه دوستانه
.
خب رابطه علمی و شغلی با رعایت مرز نامحرم و محرم (که حالا در شب های آینده بیشتر بهش میپردازیم) روابط صحیحیه.
اما در رابطه دوستانه بین مرد و زن نامحرم از آنجایی که اصل رابطه بر پایه دوستی و رفاقته و خاصیت دوستی محبت ورزی است و چون طرفین از دو جنس مخالف هستند لبه و پرتگاه بسیار باریکی تا کشیده شدن به سمت جاذبه های زیستی طرفین وجود داره و در روابط دوستی دختر و پسر نبايد از آفاتى كه در جاذبه هاى زيستى ريشه داره، غفلت كرد؛ زيرا روابط انسانى سخت از اين ناحيه آسيب مىپذيرد و به انحراف کشیده میشه و باعث از دست رفتن آبرو و حيثيت اجتماعى و سرمايه زندگى و ارزش و كرامت انسانى دو طرف میشه كه هرگز جبرانپذير نيست.
.
دوستي به خاطر شناخت جنس مخالف
.
یه عده میگن که دوستي من با جنس مخالفم به اين خاطر بوده که مي خواهم جنس مخالف را بشناسم و تجربه کسب کنم. اگر قصدشون شناخت طرف است، اين شيوه ساده لوحانه است و وقتي به شناخت درستي از طرف مقابل میرسیم که بابت اين شناخت غرامت سنگيني پرداخته باشيم.
چرا که هیچوقت کسي که براي ايجاد چنين ارتباطي تلاش کرده، حاضر نمي شه تا ليستي از معايب و نقايص خود را در اختيار شما قرار دهد بلکه اون در اولين برخوردش سعي مي کنه علايق و سلايق شما را بشناسه و همانطور باشه که شما مي خواهيد نه اونطوری که در واقع هست.
بنابراين، اون خودش رو مثل یه ويتريني مطابق سليقه ي شما تزئين مي کنه.
اما اگر مي خواهيد با شناخت اون جوون، جنس مقابل را بشناسيد، اين کار خيلي منطقي به نظر نمي رسه. چون که جنس مذکر يا مؤنث تو کارخونه بسته بندی نشدن که با شناخت يکيشون بتونیم بقيه رو هم شناسايي کنيم.
بلکه هر انساني در عين داشتن سرشت مشترک داراي ويژگي هاي شخصي فراوانيه و اين ويژگي هاست که ادم ها رو از هم متمايز کرده.
نتيجه اینکه اين دليل يه دليل قانع کننده براي موجه جلوه دادن دوستي باجنس مخالف نمیتونه باشه.
علاوه بر اينكه براي شناخت جنس مخالف مي تونیم از دقت در رفتار خواهر و برادر خود و يا رفتار پدر و مادر خودمون هم استفاده كنیم.
به طور کلی رابطه دختر و پسر آسيب های زیر را در پی دارد از جمله
۱- فقدان شناخت درست و واقع بينانه:
معمولا ادعا می شود اين گونه روابط و دوستي ها به انگيزه ازدواج شكل مي گيرد، ولي با كمي دقت فهميده مي شود، روح حاكم بر اين دوستي ها عشق ورزي كور است، نه خرد ورزي. اين نوع انتخاب كه در فضايی آكنده از احساسات و عواطف انجام می گيرد ، به دليل عدم شناخت عميق و واقع بينانه، زندگي مشترك را تلخ و آينده را تيره و تار می سازد.
۲-ايجاد جو بدبيني:
دختر و پسر نسبت به هم پس از ازدواج اعتماد نداشته و احتمال وجود رابطه اي ديگر را می دهند.
۳-افت تحصيلي يا ركود علمي:
به علت تمركز و توجه صرف به ديدارها و ملاقات حضوري و تلفني مانع بزرگي براي رشد و ترقي علمي ايجاد مي شود.
۴- عدم استقبال از تشكيل خانواده:
اين گونه روابط و دوستی ها معمولا به انگيزه تفنن و سر گرمی شكل می گيرد. در خلال آن از خود باوری و زود باوری دختران سوء استفاده می شود. حس تنوع طلبی انسان از يك طرف و فقدان عامل بازدارنده از طرف ديگر باعث می شود برخي سراغ ازدواج و تشكيل خانواده نروند.
۵- اضطراب، تشويش و احساس نگراني:
در دوستي های موجود بين دختران و پسران به علت مقاومت خانواده و جامعه در برابر اين مسئله، اين گونه دوستی ها با مخاطرات روانی گوناگون از جمله اضطراب و تشويش همراه است. وجود افكار ديگری جون احساس گناه و نگرانی از تهديداتی كه توسط پسر برای فاش كردن روابطش با دختر صورت می گيرد، يك تعارض درونی و اضطراب مستمر را دنبال خود دارد.
۶-محروميت از ازدواج پاك:
دخترانی كه در پی اين روابط هستند، معمولا به جرم آلودگي به اين روابط، شرايط ازدواج پاك را از دست می دهند. البته اين گونه روابط ناسالم حتي در ازدواج پسران نيز تاخير ايجاد می كند.
برگرفته از کانال پیش به سوی خدا در تلگرام @tarkgonah