از خود سایت یونسکو هست unesco.org
این اصل سند 2030 نیست اصل سند یه سری کلیات هست که دوستان اصلاح طلب در کانال ها ترجمه شده ی این فایل رو ارسال کردن و جز یه سری کلیات چیزی نیست اما این سند اهداف اموزشش رو به صورت جزیی تر بیان میکنه و قابل دریافت از سایت یونسکو هست.
با عنوان زیر
Education for
Sustainable Development Goals
Learning Objectives
آموزش برای
اهداف توسعه پایدار
اهداف آموزشی
توش اهداف آموزش یونسکو رو گفته برا اموزش 2030
البته دولت همونطور ک مستحضرید گفته مطابق با فرهنگ خودش اجراییش میکنه ک البته در مقام عمل باید دید چی میشه و اینکه ما وقتی خودمون سند بالادستی آموزش داریم چه نیازی به سند آموزش 2030 هست ؟! چرا به جای این دنبال محقق شدن اون سند نباشیم؟
چند خط رو ترجمه کردیم میذاریم ببینید خودتون اگرم باور نمیکنید میتونید متن رو از همون لینک ک گذاشتیم دانلود کنید لینکش هم ک مشخصه سایت رسمی یونسکو هست .
میتونید تو PDF سرچ بزنید و کلمات پایین رو توش پیدا کنید و ببنید ک دروغ نیست :) البته متاسفانه
The learner knows relevant prevention strategies to foster positive physical and mental health and well-being, including sexual and reproductive health and information as well as early warning and risk reduction.
🔴 سلامت جنسی و باروری و ......به عنوان هشدار دهنده و کاهش خطر
The learner is able to communicate about issues of health, including sexual and
reproductive health, and well-being, especially to argue in favour of prevention
strategies to promote health and well-being.
🔴یادگیرنده میتونه ارتباط برقرار کنه با موضوع سلامت، شامل روابط جنسی و بهداشت باروری ... واسه پیشگیری ....
Direct strategies to promote health and well-being, e.g. vaccines, healthy food, physical activity, mental health, medical consultation, education, sexual and reproductive health education including education
about pregnancy avoidance andsafer sex
استراتژی های مستقیم جهت ارتقاء سطح سلامت و رفاه، به عنوان مثال، واکسن، غذای سالم، فعالیت جسمی، سلامت روان، مشاوره پزشکی، تحصیل، آموزش سلامت جنسی و باروری از جمله آموزش در مورد اجتناب از بارداری و رابطه جنسی امن تر❗️
Sexual and reproductive health education including family planning
آموزش بهداشت جنسی و باروری شامل تنظیم خانواده
Watch videos that show health promoting behaviours (e.g. using a condom for safer sex, saying “No” to
drug offers…)
🔴تماشای ویدئوهایی ک رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت را نشان می دهند( به عنوان مثال استفاده از کاندوم برای رابطه جنسی امن تر، نه گفتن به
پیشنهادات دارو ..)
در پایان بگم اینکه دوستان میخوان بگن این سند هیچ چیز نگران کننده نداره غلطه و همونطور ک در اهداف آموزشش هم آمده مطابق فرهنگ غربه وگرنه در جامعه ما ک زنا حرام است رابطه جنسی امن تر معنی نداره که به دانش آموزان حتی در سطح دبیرستان آموزش داده بشه و این صحبت ها که میفرمایند منظور از آموزش جنسی آمده در این سند صرفا یادگیری اعضای بدن هست و یا انکه کسی نباید اعضای خصوصیشو نشون بده و این صحبت ها نیست و فراتر هست و مطابق فرهنگ غربه و نه ما!!!!
البته همونطور که گفتم دولت مقرر کرده ک اون بخش هایی که مغایر با فرهنگ ماست اجرا نکنه ولی تطهیر کل این سند که از سوی بعضی افراد انجام شده هم کار غلطیه .
در روزهای اخیر، رژیم صهیونیستی بار دیگر حملات وحشیانهی خود به مردم بیگناه غزه را آغاز کرده است. این جنایات جدید اشغالگران قدس، موضوعی بود که رهبر انقلاب اسلامی در دیدار اخیر شاعران با ایشان، به آن اشاره کردند: «در یک نقطهاى از دنیا یک نفر کشته میشود، بلکه گاهى یک حیوان کشته میشود، جنجال به پا میکنند؛ حالا در حملهى به غزّه مثلاً فرض بفرمایید که الان چند روز است هواپیماها میروند، شاید بیش از صد نفر - که تعداد زیادىشان کودک و بچّههاى مظلوم و معصومند - کشته شدهاند، اصلاً برایشان اهمّیّت ندارد. کاش فقط اهمّیّت نداشت؛ آمریکا و انگلیس - آنطور که در خبرها خواندهایم - گفتهاند که از این حملات حمایت هم میکنند.»
به همین مناسبت، پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR با توجه به بیانات بیست و پنج سال گذشتهی حضرت آیتالله خامنهای، نقشهی راه مسألهی فلسطین را در اختیار کابران قرار میدهد.
مسألهی اصلی: ۱- تداوم سلطهی استعماگران
اساساً تشکیل دولت یهودی - یا به تعبیر درستتر، دولت صهیونیست - در این نقطه از دنیای اسلام، با یک هدفِ بلند مدتِ استکباری به وجود آمد. اصلاً به وجود آوردن این دولت در این نقطه حسّاس که تقریباً قلب دنیای اسلام است - یعنی قسمت غرب اسلامی را که آفریقاست، به قسمت شرق اسلامی که همین خاورمیانه و آسیا و مشرق است، متّصل میکند و یک سه راهی است بین آسیا و آفریقا و اروپا - برای خاطر این بود که در بلند مدت، تداوم سلطه استعمارگرانِ آن روز - که در رأسشان دولت انگلیس بود - بر دنیای اسلام باقی بماند و اینطور نباشد که اگر یک وقت دولت اسلامیِ مقتدری - مثل دورانهایی از حکومت عثمانی - به وجود آمد، بتواند جلوِ نفوذ استعمارگران و انگلیس و فرانسه و دیگران را در این منطقه بگیرد. لذا یک پایگاه برای خودشان درست کردند. بنابراین طبق اسناد تاریخی، تشکیل حکومت صهیونیستی در آنجا، بیش از آنچه که آرزوی مردم یهود باشد، یک خواست استعماری دولت انگلیس بود. شواهدی وجود دارد که در همان زمان بسیاری از یهودیها اعتقادشان این بود که احتیاجی به این دولت نیست؛ این دولت به نفعشان نیست؛ لذا گریزان بودند. بنابراین، این یک آرزو و ایده یهودی نبود؛ بیشتر یک ایده استعماری و یک ایده انگلیسی بود. بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران، ۱۳۷۹/۹/۲۵ ۲- جلوگیری از اتحاد مسلمانان
اشغال این سرزمین براساس یک طرح چندجانبه، پیچیده و با هدف جلوگیری از اتّحاد و پیوستگی مسلمانان و پیشگیری از تأسیس مجدّد حکومتهای قدرتمند مسلمان بود. دلایلی در دست است که نشان میدهد صهیونیستها با نازیهای آلمان روابط نزدیک داشتند و ارائه آمارهای اغراقآمیز از کشتار یهودیان، خود وسیلهای برای جلب ترحّم افکار عمومی و زمینهسازی برای اشغال فلسطین و توجیه جنایات صهیونیستها بوده است. حتّی دلایلی در دست است که عدّهای از اراذل و اوباشِ غیریهودیِ شرق اروپا را به نام یهودی به فلسطین کوچانیدند تا با پوشش حمایت از بازماندگان قربانیان نژادپرستی، یک حکومت معاند اسلام را در قلب جهان اسلام نصب کنند و پس از سیزده قرن، یک گسستگی بین مشرق و مغرب اسلامی ایجاد نمایند. بیانات در مراسم گشایش کنفرانس بینالمللی حمایت از انتفاضه فلسطین، ۱۳۸۰/۲/۴
مسألهی انحرافی: ۱- شبههی عربی بودن
گاهی شنیده میشود که کسانی میگویند: فلسطین یک مسألهی عربی است. این سخن به چه معنی است؟ اگر مقصود آن است که عرب، احساسات خویشاوندانهتری دارد و مایل است خدمت و مجاهدت بیشتری تقدیم کند،این چیز پسندیدهئی است و ما به آن تبریک میگوئیم. ولی اگر معنی این سخن آن است که سران برخی کشورهای عربی به ندای یا للمسلمین مردم فلسطین کمترین توجهی نکنند و در قضیهی مهمی مانند فاجعهی غزه با دشمن غاصب و ظالم همکاری کنند و بر سر دیگران که ندای وظیفه، آرامشان نمیگذارد فریاد بکشند که شما چرا به غزه کمک میکنید، در این صورت هیچ مسلمانی و هیچ عربی غیور و با وجدانی این سخن را نمیپذیرد و گویندهی آن را از سرزنش و تقبیح معاف نمیسازد. این همان منطق اخزم است که پدر خود را کتک میزد و اگر کسی دخالت میکرد بر سر او فریاد میکشید؛ پس از او هم پسرش آن پدر بزرگ را به باد مشت و کتک میگرفت و این در زبان عربی مَثَل شد که:
انَّ بَنیَّ رمّلونی بالدّم شِنشِنةٌ اَعرِفُها من اَخزَم
کمک همه جانبه به مردم فلسطین و حمایت کامل از آنان واجب کفائی بر همهی مسلمانان است. دولتهائی که به جمهوری اسلامی ایران و برخی دیگر از کشورهای مسلمان بخاطر کمک به فلسطین خرده میگیرند، خود متحمل این کمک و حمایت شوند تا تکلیف اسلامی از دیگران ساقط شود،و اگر همت و توان و شجاعت آن را ندارند، بهتر است به جای خردهگیری و کارشکنی، قدرشناسِ اقدامات مسئولانه و شجاعانهی دیگران باشند. بیانات در چهارمین کنفرانس حمایت از ملت فلسطین، ۱۳۸۷/۱۲/۱۴ ۲- شبههی محلی بودن
هر کس در دنیای اسلام، امروز قضیهی غزه را یک قضیهی منطقهای و شخصی و محلی بداند، دچار همان خواب خرگوشیای است که پدر ملتها را تا حالا درآورده است. نه، این قضیهی غزه، فقط قضیهی غزه نیست؛ قضیهی منطقه است. فعلاً آنجا نقطهی ضعیفتر است، تهاجم را از آنجا شروع کردند و اگر موفق شدند، دست از سر منطقه بر نمیدارند. دولتهای کشورهای مسلمانی که حول و حوش آن منطقه هستند و کمکی که باید بکنند و میتوانند بکنند، نمیکنند، دارند اشتباه میکنند؛ اشتباه میکنند. هر چه در این منطقه میخ اسرائیل بیشتر فرو برود، تسلط استکبار بیشتر بشود، بدبختی این دولتها و ضعف و ذلت این دولتها بیشتر خواهد شد. چرا ملتفت نیستند؟ و دولتها، ملتها را هم دنبال خودشان به ذلت میکشانند. یک دولت ذلیل و مطیع و وابسته، یک ملت را مطیع و ذلیل و وابسته میکند. این است که ملتها باید به خود بیایند. بیانات در دیدار مردم قم به مناسبت قیام نوزدهم دی، ۱۳۸۷/۱۰/۱۹ ۳- شبههی ناصبی بودن
در قضیهی حمایت از فلسطین - این یک مثالی است میخواهم بزنم - هیچ کشور و هیچ دولتی به گرد جمهوری اسلامی نرسید. این را همهی دنیا تصدیق کردند. جوری شد که بعضی از کشورهای عربی از ناراحتی دادشان بلند شد، گفتند ایران دارد برای مقاصد خود اینجا تلاش میکند! البته فلسطینیها به این حرف اعتنائی نکردند. از جمله در قضیهی غزه - در این جنگ بیست و دو روزهی چند ماه قبل - جمهوری اسلامی در همهی سطوحش؛ از رهبری و ریاست جمهوری و مسئولین گوناگون و مردم و تظاهرات و پول و کمک و سپاه و غیره، همه در خدمت برادران فلسطینیِ مظلوم و مسلمان قرار گرفتند. در بحبوحهی این حرفها، یک وقت دیدیم که ویروسی دارد تکثیر مثل میکند؛ دائم میروند پیش بعضی از بزرگان، بعضی از علماء، بعضی از محترمین، که آقا! شما دارید به کی کمک میکنید؛ اهل غزه ناصبیاند! ناصبی یعنی دشمن اهلبیت. یک عده هم باور کردند! دیدیم پیغام و پسغام که آقا، میگویند اینها ناصبیاند. گفتیم پناه بر خدا، لعنت خدا بر شیطان رجیمِ خبیث. در غزه مسجد الامام امیرالمؤمنین علیبنابیطالب هست، مسجد الامام الحسین هست، چطور اینها ناصبیاند!؟ بله، سنیاند؛ اما ناصبی!؟ اینجور حرف زدند، اینجور اقدام کردند، اینجور کار کردند. بیانات در دیدار روحانیون و طلاب تشیع و تسنن کردستان، ۱۳۸۸/۲/۲۳
شگرد دشمن: ۱- جابجا کردن مسأله اصلی با مسائل انحرافی و فرعی
دنیای اسلام - بخصوص دنیای عرب - همین امروز باید متوجّه باشد که شگرد دشمنان این است که آنها را از این قضیه مهم که امروز قضیه اصلی جهان اسلام و بخصوص قضیه اصلی جهان عرب است، منصرف و ذهنها را به جاهای فرعی و به مسائل دروغین منتقل کنند، برای این که بتوانند این کار را انجام دهند. البته آنها نخواهند توانست انجام دهند. اینها هم اگر غفلت کنند، برای خودشان جز زیان، چیزی بهبار نخواهد آورد؛ یعنی آبروی غفلت کنندگان خواهد رفت، اما قضیه به همان استحکام اصلی باقی خواهد ماند و بلاشک روزی ملت فلسطین، سرزمین فلسطین را در زیر سلطه حقّ خود خواهد گرفت؛ هیچ تردیدی نیست. بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه، ۱۳۷۸/۶/۲۴ ۲- صلح با رژیم اشغالگر قدس
امروز ترفند صهیونیستها و پشتیبانانشان - که دولت امریکا مهمترین پشتیبان آنهاست - این است که از نام زیبای صلح استفاده میکنند: آقا صلح کنید؛ این حرفها چیست!؟ بله؛ صلح چیز خیلی خوبی است؛ اما صلح کجا و با چه کسی!؟ کسی وارد خانه شما شده، بهزور در را شکسته و شما را کتک زده، به عیال و اولادتان اهانت کرده و از سه اتاقی که شما دارید، دو تا و نصفش را گرفته نشسته است؛ بعد بگوید شما چرا بیخودی مرتّب به این و آن شکایت میکنید؛ مرتّب دعوا و معارضه میکنید؛ بیایید با هم صلح کنیم. آیا این صلح شد!؟ صلح این است که شما از خانه بیرون بروید؛ اگر با هم جنگی داشتیم، آن وقت بیایند صلحمان بدهند... اگر آنها به حقّ خودشان قانع شوند - یعنی خانه را که فلسطین است، به صاحبان خانه واگذار کنند و سراغ کار خودشان بروند؛ یا از دولت فلسطین اجازه بگیرند و بگویند به ما اجازه دهید تعدادی از ما، یا همه ما در این کشور بمانیم - کسی با آنها جنگی نخواهد داشت. جنگ این است که آنها غاصبانه و زورگویانه وارد خانه دیگران شدهاند؛ آنها را از خانه بیرون کردهاند و الان هم به آنها ظلم میکنند. الان هم به همه کشورهای منطقه ظلم میکنند و تهدیدی برای همه هستند. بنابراین، اینها صلح را هم مقدّمهای برای تجاوز بعدی میخواهند! اگر صلحی برقرار شود، مقدّمهای است برای اینکه بعد بتوانند طور دیگری تجاوز و تعدّی کنند. بیانات در خطبههای نمازجمعه، ۱۳۷۸/۱۰/۱۰ ۳- ایجاد اختلاف در جهان اسلام بر سر مسأله فلسطین
امروز یکی از بزرگترین مصائب دنیای اسلام این است که دشمنان اسلام کاری کردهاند که آنچه باید وسیله اتّحاد مسلمین شود - یعنی وجود دشمن، وجود صهیونیستهای غاصب - وسیله اختلاف آنها شده است! کاری کردهاند که بعضی از دولتهای مسلمان، این را وسیلهای برای قرار گرفتن در مقابل برادران خود بکنند و حقیقتاً اختلاف به وجود آید؛ در حالی که بودنِ چنین دشمنی در قلب کشورهای اسلامی، باید مسلمانان را به هم نزدیک کند؛ جبهه واحد تشکیل دهد و ید واحد به وجود آورد. این گناه هم به دخالت و دستاندازیهای استکبار برمیگردد. اگر حمایتهای استکبار و در رأس آنها امریکا از اشغالگران فلسطین و تروریستهای بینالمللی، که در قلب کشورهای اسلامی متمرکز شدهاند - یعنی همین حاکمان فعلی دولت جعلی اسرائیل - نبود، قدرتِ ماندن نداشتند. بیانات در دیدار کارگزاران نظام، ۱۳۷۷/۴/۲۱
امروز هر حرکت تفرقهانگیز در دنیای اسلام، گناهی تاریخی است. آنان که عنودانه گروههای عظیمی از مسلمین را به بهانههای واهی تکفیر میکنند؛ آنان که با گمانهای باطل، به مقدسات فرقههائی از مسلمین اهانت میکنند؛ آنان که به جوانهای از جان گذشتهی لبنان که مایهی سربلندی امت اسلامی شدند، از پشت خنجر میزنند؛ آنان که برای خوشامد امریکا و صهیونیستها از خطر موهومی بنام هلال شیعی سخن میگویند؛ آنان که برای شکست دولت مسلمان و مردمی در عراق ناامنی و برادرکشی را دامن میزنند؛ آنان که دولت حماس را که محبوب و منتخب ملت فلسطین است از هرسو زیر فشار قرار میدهند ... چه بدانند و چه ندانند مجرمانی به شمار میروند که تاریخ اسلام و نسلهای آینده از آنان با نفرت یاد خواهند کرد و آنان را مزدوران دشمن غدار خواهد دانست. پیام رهبر انقلاب اسلامی بمناسبت کنگره عظیم حج، ۱۳۸۵/۱۰/۸ ۴- سکوت در برابر جنایات رژیم صهیونیستی
امروز غزه و فلسطین عرصهی رسوائی غرب است. غرب با ادعای حقوق بشر بزرگترین و فجیعترین نقض حقوق بشر را در غزه ندیده گرفته. تا روزهای متمادی غربیها در سال گذشته یک کلمه حرف به نفع مردم غزه و در دفاع از آنها نزدند. روزهای متمادی پشت سر هم میگذشت، ما هی گوشمان بود ببینیم آیا از اروپا - از آمریکا که هیچ - از سازمانهای حقوق بشر، از سازمانهای به اصطلاح مدافع آزادی، یک کلمه حرف به نفع مردم غزه صادر میشود؟ نمیشد. بعد از آنی که سر و صدای مردم بلند شد، مردم در کشورهای مختلف سر و صدا کردند، راهپیمائی کردند، تظاهرات کردند، حرف زدند، رسوائی بالا گرفت، شروع کردند به حرف زدن؛ فقط حرف! غرب هیچ گونه حمایتی از مردم غزه نکرد؛ در مقابل یک چنین فاجعهی عظیمی که جلوی چشم همه داشت اتفاق میافتاد. تا امروز هم باز غرب در همان مواضع است. سازمان ملل خودش را رسوا کرد. آمریکا رسوا بود و رسواتر شد. بیانات در دیدار شرکت کنندگان در افتتاحیهی همایش غزه، ۱۳۸۸/۱۲/۸
وظایف نسبت به مسألهی فلسطین: ۱- وظیفه مردم فلسطین
من به برادران و خواهران فلسطینی عرض میکنم: جهادتان را ادامه دهید. ایستادگیتان را ادامه دهید. بدانید هیچ ملتی جز به وسیله ایستادگی و مبارزه نمیتواند شرف خود و هویت خود و استقلال خود را به دست آورد. به هیچ ملتی، دشمن با التماس چیزی نخواهد داد. هیچ ملتی به خاطر ضعیف بودن و گردن کج کردن در مقابل دشمن، به چیزی نمیرسد. هر ملتی که در دنیا به جایی رسیده است، به خاطر عزم و اراده و ایستادگی و سینه سپر کردن و سر را بالا نگهداشتن رسیده است. بعضی از ملتها این توان را ندارند؛ اما آن ملتی که به اسلام معتقد است، آن ملتی که به قرآن معتقد است، آن ملتی که به وعده خدا معتقد است، آن ملتی که معتقد است «لینصرنّ اللَّه من ینصره» - هرکه خدا و دین خدا را یاری کند، خدا با تأکید او را یاری خواهد کرد - این توانایی را دارد. بیانات در جمع بسیجیان حاضر در اردوی فرهنگی رزمىِ یاران امام علی(ع)، ۱۳۷۹/۷/۲۹ ۲- وظیفهی مسلمانان
مسألهی فلسطین، فقط متعلق به عربها و همسایههای فلسطین نیست؛ تمام مسلمین عالم در هرجای دنیا که هستند، نسبت به قضیهی فلسطین باید احساس مسؤولیت کنند. کسانی که در داخل و یا از خارج، واقعاً با حکومت غاصب صهیونیستی میجنگند - نه مدعیان آزادیخواهی که دستشان در دست امریکا و دشمنان اسلام است - باید از طرف ملت و دولت ما و ملتها و دولتهای مسلمان دیگر، با پول و سلاح و تبلیغات کمک بشوند. هرطوری که امروز ممکن است، باید کمک بشوند. ما چون خودمان با فلسطین همسایه نیستیم، تا مبارزهی رویارویی با اشغالگران بکنیم، و دیگرانی که یا همسایه نیستند، یا به هر دلیلی تواناییش را ندارند، باید مبارزان را تجهیز کنند. این، یک وظیفهی شرعی و حتمی برای همهی مسلمانان است. تا این وظیفه انجام نگیرد، مسألهی فلسطین حل نخواهد شد. و اگر انجام بگیرد، قطعاً صهیونیستهاو پشتیبانانشان شکست خواهند خورد. بیانات در دیدار جمعی از خانوادههای شهدا و آزادگان، ۱۳۶۹/۸/۲
موضع جمهوری اسلامی حمایت از هر حرکت ضدصهیونیستی است
هر جا هر ملتی، هر گروهی با رژیم صهیونیستی مبارزه کند، مقابله کند، ما پشت سرش هستیم و کمکش میکنیم و هیچ ابائی هم از گفتن این حرف نداریم. این حقیقت و واقعیت است. خطبههای نماز جمعه تهران، ۱۳۹۰/۱۱/۱۴
دستگاههای استکبار و سیاستهای استکباری همهی تلاش خودشان را به کار بردند که جمهوری اسلامی را منصرف کنند از حمایت فلسطین. ما ایستادیم پای مسئلهی فلسطین. سعی کردند مسئلهی مذهبی و طائفی را بزرگ کنند؛ جمهوری اسلامی در کنار برادران مسلمان خود از هر مذهب، از شیعه و سنی و فِرَق مختلف اسلامی ایستاد. هر جا حرکت اسلامی است، هر جا دفاع از هویت اسلامی است، هر جا دفاع از مظلوم است، جمهوری اسلامی آنجا حاضر است و حاضر خواهد بود و آمریکا و صهیونیسم و شبکهی فاسد سیاسی مستکبرین نتوانستند بر جمهوری اسلامی فائق بیایند و نخواهند توانست. ما به توفیق الهی، در کنار ملت فلسطین ایستادیم، در کنار ملتهای انقلابکردهی مسلمان ایستادیم، در کنار مردم مظلوم بحرین ایستادیم، در کنار همهی کسانی که در مواجههی با آمریکا و صهیونیسم قرار دارند، ما ایستادیم و از آنها دفاع میکنیم و در این مورد از هیچ کس و هیچ قدرتی ملاحظه نمیکنیم. بیانات در دیدار شرکتکنندگان در اجلاس جهانی زنان و بیداری اسلامی، ۱۳۹۱/۴/۲۱
راهحلها: ۱- مبارزه و مقاومت
روزی که مقاومت اسلامی در لبنان به همّت دلاورمردان لبنانی و با توصیه و حمایت امام راحل شکل گرفت، اسرائیل، بیروت - یعنی پایتخت لبنان - را در اشغال خود داشت و بر مقدّرات سیاسی این کشور چنگ انداخته بود. آن روز وقتی مقاومت اسلامی شعار «زحفاً زحفاً نحوالقد» را سر داد، گروهی از بیخبران، آنان را سادهاندیش خواندند و به طعنه سؤال کردند: آیا میشود به سوی قدس حرکت کرد، حال آنکه شما لبنانیها از ورود به پایتخت کشور خود ناتوان هستید؟ از آن تاریخ تا پیروزی تاریخی مقاومت اسلامی بر اسرائیل، فقط هجده سال به درازا کشید. تصدیق میفرمایید که هجده سال، در تاریخ مبارزات ملتها زمان زیادی نیست.
بی تردید، مبارزه، خسارتهای تأسّفباری را نیز به همراه دارد. مردم کشته میشوند؛ خانهها ویران میگردد؛ فشار اقتصادی بر دوش مردم سنگینی میکند و دهها مصیبت دیگر که ملال و تأثّر آن هرگز دلهای ما را رها نخواهد کرد؛ ولی باید ببینیم نتیجه این ایثار و فداکاری چیست؟ پیروزی آنقدر باارزش است که ناگزیر باید بهای آن نیز پرداخته شود. الگوی مقاومت و مبارزه پیش روی ماست؛ یعنی میتوان با مقاومت و مبارزه و البته تحمّل خسارت، به پیروزی رسید. درعینحال الگوی شکست نیز پیش روی ماست و آن دل بستن به روشهای سازشکارانه و کاسه گدایی صلح در دست گرفتن است. نتیجه آن نیز تحقیر، به ذلّت کشاندن و در نهایت تحمیل یکطرفه خواستههای اسرائیل است که این را نیز عیناً مشاهده کردیم. بیانات در مراسم گشایش کنفرانس بینالمللی حمایت از انتفاضه فلسطین، ۱۳۸۰/۲/۴
روی همین حرفهائی که این آقایان زدند: اینی که اصل، مبارزه است؛ اینکه هیچ راه حلی جزو مقاومت در قضیهی فلسطین وجود ندارد، روی این حرفها ایستادگی کنید. این حرفها را صریحاً بزنید؛ نگذارید مجاملات سیاسی و جوسازیهای سیاسی بر این منطق غلبه پیدا کند. هر کسی از فلسطینیها که از راه مقاومت پایش را کنار گذاشت، ضرر کرد. اسرائیل در خواست صلح صادق نیست؛ اگرچه اگر صادق هم بود، غلط میکرد و او در اینجا حق ندارد؛ اما صادق هم نیست. آن کسانی که در راه مذاکره وارد شدند، مجبور شدند تحمیلات دشمن را قبول کنند. اگر یک لحظه پایشان را از مسیر تحمیلات دشمن دور گذاشتند، یا حذف شدند یا تحقیر شدند؛ که شما نمونههای هر دواش را ملاحظه کردید و دیدید. بعضیها را حذف کردند، بعضیها را هم تحقیر و تدریء کردند. راه قدس، راه فلسطین، راه نجات مسئلهی فلسطین و حل مسئلهی فلسطین، جز راه مبارزه نیست، که آقایان این را گفتند و من خوشحالم از اینکه میبینم این مسئله در جمع شماها مورد اتفاق است و همه آن را قبول دارید. بیانات در دیدار شرکت کنندگان در افتتاحیهی همایش غزه، ۱۳۸۸/۱۲/۸ ۲- همهپرسی از مردم فلسطین
راه حلّ مسأله فلسطین، راه حلهای تحمیلی و دروغین نیست. تنها راه حلّ مسأله فلسطین این است که مردم واقعی فلسطین - نه مهاجران غاصب و اشغالگر - چه آنهایی که در داخل فلسطین ماندند، چه آنهایی که در بیرون فلسطین هستند، خود نظام حاکم بر کشورشان را تعیین کنند. اگر اتّکاء به آراءِ یک ملت از نظر مدّعیان دمکراسی در دنیا حرف راستی است، ملت فلسطین هم یک ملت است و باید تصمیم بگیرد. رژیم غاصبی که امروز در سرزمین فلسطین بر سرِ کار است، هیچ حقّی بر این سرزمین ندارد؛ یک رژیم جعلی، دروغین و ساخته دست قدرتهای ظالم است. بنابراین از مردم فلسطین نباید بخواهند این رژیم را به رسمیت بشناسند. بیانات در سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره)، ۱۳۸۱/۰۳/۱۴ ۳- کمک جهان اسلام برای تقویت مقاومت فلسطین
علاج واقعی این خطر به دست مسلمین است. آنان میتوانند با کمکهای حقیقی به مبارزین مسلمان، قیام داخل کشور فلسطین را قویتر و کوبندهتر سازند، و نیز میتوانند به طرق گوناگون نگذارند که دولتهای منطقه به پیروی از خواست و تحمیل امریکا، تن به سازش با اسرائیل دهند. اقدامهای فداکارانه و جوانمردانهی مسلمانان سربلند لبنان، که بارها صهیونیستهای قلدر و حامیانشان را در موضع ضعف و انفعال قرارداده، گواه صادقی است بر اینکه ملتها و جوانان مؤمن قادرند بسیاری از کارهای بزرگ را انجام دهند. پیام به کنگره عظیم حج، ۱۳۷۰/۳/۲۶
پیشبینی آیندهی مسألهی فلسطین
فلسطین آزاد خواهد شد؛ در این هیچ شبههای نداشته باشید. فلسطین قطعاً آزاد خواهد شد و به مردم بر خواهد گشت و در آنجا دولت فلسطینی تشکیل خواهد شد؛ در اینها هیچ تردیدی نیست؛ اما بدنامی آمریکا و بدنامی غرب برطرف نخواهد شد. اینها همچنان بدنام خواهند بود. شکی نیست که بر اساس حقایقی که خدای متعال تقدیر کرده است، خاورمیانهی جدید شکل خواهد گرفت. این خاورمیانه، خاورمیانهی اسلام خواهد بود. بیانات در دیدار شرکت کنندگان در افتتاحیهی همایش غزه، ۱۳۸۸/۱۲/۸
همچنان که ستارهی صبح امید درخشید، یک بار در انقلاب اسلامی، یک بار در جنگ تحمیلی، یک بار در زندگی شما آزادگان، در این قضیه هم قطعاً شفق امید خواهد درخشید و قطعاً فلسطین به دست مردم فلسطین برخواهد گشت و این زائدهی دروغی و جعلی از صحنهی جغرافیا محو خواهد شد؛ در این تردیدی نیست. بیانات در دیدار جمعی از آزادگان،5 ۱۳۹۱/۵/۲
تقریظ حضرت آیتالله خامنهای بر کتاب «من زندهام» در مراسم چهارمین پاسداشت «ادبیّات جهاد و مقاومت» در حضور جمعی از پیشکسوتان عرصه ایثار، نویسندگان، فعالان حوزه ادبیّات مقاومت و شخصیتهای کشور رونمایی شد.
به گزارش رجانیوز، به نقل از فارس، چهارمین پاسداشت «ادبیات جهاد و مقاومت» با حضور حجتالاسلام والمسلمین محمدی گلپایگانی رئیس دفتر مقام معظم رهبری، حجتالاسلام علیاکبر رشاد، سردار علی فضلی، سردار کارگر، حجتالاسلام علی شیرازی، مهندس مهدی چمران، حجتالاسلام دعایی، علیرضا مختارپور، حجتالاسلام علیاکبری و جمعی از فرهنگیان، نویسندگان و جهادگران عرصه ادبیات جهاد و مقاومت به منظور رونمایی از تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «من زندهام» اثر معصومه آباد در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد
در این مراسم حجتالاسلام والمسملین محمدی گلپایگانی ریاست دفتر مقام معظم رهبری گفت مرحوم شهید مطهری پس از بازگشت از دیدار امام در پاریس نقل میکنند که از من میپرسیدند امام را چگونه یافتند؟ ایشان میفرمایند: من 12 سال شاگرد امام بودم، اما امروز امام را طور دیگری شناختم. امروز که دشمن در حال القا کردن ناکارآمدی انقلاب است ما میبینیم که انقلاب به پیروزی رسیده و گسترش یافته است. من در سفری که به یکی از شهرهای شمالی روسیه داشتم در ماشینی دیدم که راننده عکس رهبر انقلاب را در ماشین گذاشته و از طریق مترجم پرسیدم که این آقا را میشناسید؟ راننده جواب داد: تصور میکنید فقط شما ایشان را میشناسید؟ ایشان رهبر همه ما است. من آرزو دارم که یک سفر به کشور شما بیایم و به زیارت حضرت رضا (ع) بروم و رهبر انقلاب را ببینم و جان بگیرم.
محمدی گلپایگانی گفت: خانم آباد برای جامعه معلم و استاد است. روز گذشته در دیدار عوامل فیلم «شیار 143» که به دیدار رهبری آمده بودند رهبری از این فیلم بسیار تعریف کردند زیرا این فیلم به مقاومت و ایثار یک مادر پرداخته است. آقا فرمودند: من صدها و بیشتر با خانوادههای شهدا ملاقات داشتهام اما یک بار از یک مادر شهید گلایه و شکایتی نشنیدهام. امروز نقش اساسی در زنده نگه داشتن فرهنگ ایثار و مقاومت را رهبر انقلاب برعهده دارد
آباد: خاطرات دوران اسارت، امانتی از مردم بود
در ادامه معصومه آباد نویسنده کتاب «من زندهام»، پشت تریبون قرار گرفت و گفت: قبلاً هم گفتهام که من نویسنده نیستیم و تنها امانت مردم انقلابی ایران، که در اختیار من بود را باز پس دادم. وقتی حضرت آقا را در سال 91 زیارت کردم سراپا گوش بودم تا به فرمایش ایشان عمل کنم و ایشان فرمودند که خاطرات دوران اسارتی که منتشر شده است کافی نیست و من آنجا متوجه شدم که 30 سال در رساندن پیام اسارت خود کوتاهی کردهام. ایشان فرمودند مادامی که تاریخ دفاع مقدس ملبس به لباس ادبیات و هنر نشود به ثمر نخواهد نشست و بعد از آن جلسه در خود فرو رفتم و تصمیم گرفتم که این ودیعه را به مردم برگردانم
بسمالله الرحمن الرحیم
کتاب را با احساس دوگانهی اندوه و افتخار و گاه از پشت پردهی اشک، خواندم و بر آن صبر و همت و پاکی و صفا، و بر این هنرمندی در مجسّم کردن زیبائیها و زشتیها و رنجها و شادیها آفرین گفتم. گنجینه یادها و خاطرههای مجاهدان و آزادگان، ذخیرهی عظیم و ارزشمندی است که تاریخ را پربار و درسها و آموختنیها را پرشمار میکند. خدمت بزرگی است آنها را از ذهنها و حافظهها بیرون کشیدن و به قلم و هنر و نمایش سپردن.
این نیز از نوشتههائی است که ترجمهاش لازم است. به چهار بانوی قهرمان این کتاب بویژه نویسنده و راوی هنرمند آن سلام میفرستم.
92/7/5
کتاب «من زندهام» خاطرات دوران چهار ساله اسارت معصومه آباد در زندانهای رژیم بعث صدام است. روایت کتاب از دوران کودکی نویسنده آغاز و با بیان بخشهای مهمی از نوجوانی وی ادامه پیدا میکند. کتاب، با بیان نقش و تأثیر انقلاب اسلامی بر زندگی و شخصیت آباد به دوره دفاع مقدس، اسارت و آزادی او و سه بانوی آزادهی دیگر، به پایان میرسد. این کتاب را «انتشارات بروج» منتشر کرده است
پ .ن: خوب حالا یه اجری هم میتونن مترجمان کشور ببرن با ترجمه این کتاب و صدها کتاب ارزشمند دیگه
ه گزارش رجانیوز به نقل از پایگاه اطلاع رسانی علامه مصباح یزدی، ایشان با اشاره به اينکه در اين زمينه دو گونه نگاه جزئي و فراگير به اين مسائل و خطرات وجود دارد، اظهار داشت: در نگاه جزئي به مشکلات و تهديدها، هر کس با توجه به نوع تفکر و محيطي که با آن سروکار دارد، برداشت ميکند، به عنوان نمونه يک طلبه، مخالفت با احکام شرع را تهديد تلقي ميکند؛ يک نظامي، تهديدهاي نظامي که متوجه کشور است را مد نظر قرار ميدهد؛ يک سياستمدار نحوه تعامل و آشتي با دنيا يا مقابله با آن را مورد توجه قرار ميدهد. هنرمندان نيز توجه شان بيشتر به هنر است.
وي با اشاره به اينکه جزئي نگري براي اصلاح جامعه کافي نيست، اظهار داشت: در اين نوع نگاه هر کس جزئي از تهديدات را مدنظر قرار ميدهد و گاه اين اجزاء ظاهرا هيچ ارتباطي با هم ندارند، در حاليکه جامعه، به مثابه يک پيکر واحد است که همه بخشها ولو ظاهرا به هم ربطي نداشته باشند، اما از يک مرکز مديريت ميشوند. لذا نياز به يک نگاه فراگير به معناي تدبير در امور جامعه، هماهنگي بخشهاي مختلف و نظارت بر اجراي قوانين نياز است که ميتوان عنوان اين نگاه فراگير را سياست گذاشت.
عضو خبرگان رهبري با اشاره به اينکه با جزئي نگري نسبت به مسائل، ميتوان ليستي از مشکلات را در اجزاء مختلف تهيه کرد، اظهار داشت: از طرفي همه اين اجزاء به نحوي در سياست دخالت دارند، و از طرف ديگر سياستهاي کلي بخشهای مختلف کشور را که وظايف خود را در آن اجزاء بر عهده دارند، جهت دهي ميکند.
وي با اشاره به مسأله گراني، آن را يکي از مشکلاتي ذکر کرد که در همه دنيا حتي آمريکا نيز مطرح است و هر دولتي در کشور ما نيز که بر سر کار بيايد، قصد سامان دادن به مسائل اقتصادي را دارد.
آيت الله مصباح با يادآوري هدف انقلاب اسلامي، اظهار داشت: هر چند لازمه تشکيل نظام اسلامي، تأمين مسائل اقتصادي جامعه است، اما بايد توجه داشت که مهمترين معضل و مسأله در کشور ما، اقتصاد و ماديات نيست، بلکه همان هدفي است که به خاطر آن، انقلاب صورت گرفت.
عضو خبرگان رهبري افزود: اگر قرار بود مشکل اصلي ما، اقتصاد و ماديات باشد، که در اين صورت اگر انقلاب نميکرديم، بهتر بود، چرا که در آن زمان نه تحريمي دامن گير ملت ايران بود و نه مشکل انرژي هستهاي داشتيم و الآن در وضعيت پيشرفته تري بوديم، چرا که از همان زمان قراردادهايي براي صنعت هستهاي منعقد شده و در حال اجرا بود.
وي با اشاره به اينکه، انقلاب اسلامي، انقلابي با ماهيت فرهنگي بود و نه اقتصادي، اظهار داشت: فرهنگ همان باورها و ارزشهايي است که زيربناي رفتارهاي آدمي است و هر آسيبي که تا کنون به ما رسيده، از همين ناحيه بوده است.
رئيس مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) با بيان اينکه وجود جوانهاي پاکي که جان خود را براي پيروزي و حفظ انقلاب، فدا کردند، محصول کارهاي فرهنگي بوده و نه اقتصادي، اظهار داشت: تکيه کلام امام(ره)، از روز اول نهضت، اسلام بود و اگر زماني هم بر ميآشفت، به خاطر اين بود که براي اسلام احساس خطر ميکرد و اين نگاه تا آخرين لحظات عمر امام(ره) ادامه داشت، اما برخي مسئولين کمکم اسلام را فراموش کردند، به نحوي که وزير اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامي، قيد اسلامي را قيدي تشريفاتي تلقي کرده بود و بزرگترين دستاورد فرهنگي وزارت متبوع خود را آزادي ميدانست که متأسفانه نمونهاي از چنين سخناني را در وزير فعلي و همکارانشان نيز شاهد هستيم.
وي با بيان اينکه اين اظهارات بر گرفته از تفکر سکولاريسم است اظهار داشت: سکولاريسم، همان مسألهاي است که در زمان اصلاحات در سخنراني هايشان بيان کرده، ترويج کردند و کتابها درباره آن نوشتند و البته هنوز هم ميگويند و برخي سخنان دولتمردان فعلي نيز نشخوار سخنان اصلاح طلبان است.
عضو خبرگان رهبري با اشاره به اينکه اين عده باور ندارند که اسلام عامل سعادت دنيا و آخرت است و محتواي اسلام، فرهنگي است، اظهار داشت: برخي از افراد همواره شعار داده و دائم از لفظ «مقام معظم رهبري» دم ميزنند، اما در عمق دل، اصلا ولايتفقيه را قبول ندارند، بلکه عميقا باور دارند تنها راه نجات بشريت، ايدئولوژي ليبرال و دموکراسي ليبرال است، هر چند در اين قالب، دين هم محدود به نماز، روزه، سينه زني و روضهخواني ميتواند، وجود داشته باشد.
وي ادامه داد: اگر دين منحصر در نماز و روزه و سينه زني بود، پس چرا انقلاب شد؟ مگر روضه خواني از درون کاخ به صورت مستقيم پخش نميشد؟ مگر در زمان شاه، قرآن منتشر نميشد؟ مگر حتي در ماههاي رمضان از سحر تا صبح صداي مناجاتها بلند نبود؟ اگر اسلام همين بود، چرا امام(ره) نسبت به اسلام احساس خطر کرد؟
اين استاد اخلاق حوزه علميه افزود: اينکه شخصي بگويد عدهاي دين را نميشناسند و متوهم هستند، در همين مسأله ريشه دارد. چون اين عده، دين خود را با الهام از فرهنگ غربي تفسير ميکنند و شناخت آنها نسبت به دين، به گونهاي نيست که امام(ره) آن را معرفي کرد. بله، ما ديني را که آنها ميگويند، نميشناسيم، ما ديني را ميشناسيم که امام(ره) به ما ياد داده است و براي آن انقلاب شده و خونهاي زيادي به خاطر آن فدا شده است.
وي خاطر نشان کرد: اگر باور داريم که تنها عامل سعادت ما، دين است و بايد به نظام اسلامي نگاهي فراگير داشت و نه جزئي، اولين قدمي که بايد برداشته شود، شناخت اسلام و تلاش براي اجراي آن در جامعه است. يعني در وهله اول بايد آن ديني که امام(ره) براي آن احساس خطر کرد، را به خوبي شناخت و فرهنگ اسلام را زنده کرد. البته اصل اين وظيفه بر عهده روحانيت و دين شناسهاي واقعي است که دين را به همان معنايي که امام(ره) فهميده بود، بشناسند و به ميدان بيايند، وگرنه دين شناسان قلابي به ميدان آمده و دين را هرگونه ميخواهند به مردم ميفهمانند.
رئيس مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) با اشاره به گذشت بيش از 35 سال از انقلاب اسلامي بر لزوم آسيب شناسي فرهنگي در اين زمينه تأکيد و خاطر نشان کرد: بسياري از کساني که در طول نهضت، منبرها رفته و سخنرانيها کردند، قلم زده و مقالهها نوشتند، زندان رفته و شکنجهها شدند، عقب گرد کرده اند! حتي به ياد دارم اولين کساني را که سعي ميکردند در سخنراني هايشان در مسجد اعظم قم يا تهران، حتي با استدلال به آيات قرآن، عنوان امام را براي امام خميني(ره) ترويج کنند و امروز برخي از آنها برگشتهاند؟ کساني که براي جهاد و شهادت، سخنرانيهاي پرشور داشتند، امروز عقب گرد کردهاند. لذا يک گروه پويا و زنده بايد به آسيب شناسي پرداخته و عواملي را که سبب شده تا وضع به اينجا برسد، شناسايي کند و راهکاري براي مقابله با اين آسيبها و قرار گرفتن در مسير صحيح ارائه کند.
علامه مصباح يزدي در ادامه افزود: بعد از گذشت 35 سال از انقلاب اسلامي، عدهاي فرهنگ را همان ساز و تنبور ميدانند و پيشرفت در هنر را ساخت فيلمهايي ميدانند که بتوانند در جشنوارههاي غربي پذيرفته شوند، ولو اينکه فيلمسازان آن و محتواي فيلم ها، ضد اسلام و انقلاب اسلامي باشد.
وي افزود: اکثريت دولتمردان وقتي از توسعه نام ميبرند، آرمانشان آمريکا، هرچند يکي از ايالتهاي سطح پايين آن است. يعني آروزي نهايي آنها اين است که بتوان از امکانات و تجهيزات آنها استفاده کرد و آنها ما را جزء خود بدانند. چنين تفکري است که سبب شده رفتار دولتمردان به جايي برسد که ميبينيد.
عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم با اشاره به اينکه با چند منبر رفتن و سخنراني نميتوان فکر چنين افرادي را عوض کرد، افزود: اگر قرار بود با سخنراني و نوشتن مقاله، تفکرشان عوض شود، بهترين نمونه، سخنرانيهاي موجود امام(ره) و صحيفه امام است، که نه تنها بر آنها اثر نميگذارد، بلکه سعي دارند تا ريشه تفکرات امام را بزنند. همان گونه که به صورت تلويحي و با گفتن اينکه برخي مسائل که در اول انقلاب صورت گرفت، درست نبود و يا انقلابي بودن به معناي بالا رفتن از ديوار نيست، برخي تصميمات و مواضع امام(ره) را اشتباه ميدانند و مثلا تسخير لانه جاسوسي را کاري بسيار اشتباه ميدانستند و مواضع امام(ره) در اين قضيه را زير سئوال ميبرند.
وي ادامه داد: وقتي افرادي مباني ديني خود را سالها در حوزههاي علميه شناختهاند، و با چند سال حضور در آمريکا يا انگليس، اين چنين تغيير کردهاند، چگونه ميتوان انتظار داشت که با چند سخنراني تفکرشان عوض شود؟ البته آنها دشمن قسم خورده اسلام نيستند، اما فکرشان عوض شده و اتفاقا دشمن هم وقتي زمينه را مساعد ديده، روي فکر آنها کار کرده است، لذا دين را به گونهاي تفسير ميکنند که در راستاي تفکرشان است.
استاد اخلاق حوزه علميه با اشاره به اينکه گاه بسياري از مغالطات هم صورت ميگيرد تا اين تفکر در جامعه حاکم شود و اين امور در زمان اصلاحات نيز رواج داشت، ادامه داد: وقتي رهبري تا اين اندازه بر مسأله فرهنگ تأکيد کرده و امسال را به اين نام، نامگذاري ميکنند، عدهاي فرهنگ را همان خواست مردم بيان ميکنند که دولت بايد براي تحقق آنها بکوشد. گاه نيز گفته ميشود مگر اسلام مخالف توسعه است؟ مگر اسلام مخالف آزادي است؟ و سخناني از اين قبيل. در حاليکه اسلام مخالف آزادي و توسعه نيست، اما عملي که آنها انجام ميدهند، کاملا مخالف اسلام است. اين به خاطر نوع نگاه سکولار است که بر اساس اين نگاه، تفکر امام(ره)، تفکري ارتجاعي و عقب مانده تلقي ميشود.
وي با اشاره به اينکه بايد راهي پيدا کرد تا تفکر صحيح اسلام در مسئولين حاصل شود، اظهار داشت: بايد دنبال برنامهريزي براي آينده بوده و کادرسازي کرد. حد اقل برنامهريزي شود تا در آينده اين سير نزولي و دور شدن از ارزشهاي اسلام، استمرار پيدا نکند.
عضو خبرگان رهبري در ادامه با يادآوري ذکاوت و بصيرت آيتالله شهيد بهشتي به نقل خاطرهاي از او پرداخت و اظهار داشت: ايشان قبل از پيروزي انقلاب اسلامي به دنبال کادرسازي نيروهاي انقلابي بود که بعد از سرنگوني رژيم شاهنشاهي بتوانند مناصب کليدي را در دست بگيرند و بر اساس اسلام حرکت کنند. حتي سالها قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، کارهاي علمي و تحقيقي براي حکومت اسلامي انجام ميداد. لذا ما هم بايد از هم اکنون شرايط آينده را رصد کرده و براي آن برنامه ريزي و کادرسازي کنيم.
گفتني است اين ديدار 26 خردادماه در سالن تشريفات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) برگزار شد.
طی احکامی از سوری وزیر علوم، «جعفر میلی منفرد» و «جعفر توفیقی» به ترتیب معاون آموزشی و مشاور وزیر شدند.
به گزارش گروه علمی «خبرگزاری دانشجو»، وزیرعلوم، با صدور حکمی، «جعفر میلی منفرد» را به عنوان معاون آموزشی وزارت علوم منصوب کرد.
گفتنی
است، جعفر توفیقی ، سرپرست وزارت علوم و عضو هیئت علمی گروه شیمی دانشگاه
« تربیت مدرس» بود از این پس به عنوان مشاور وزیر علوم به فعالیت خود در
وزارت علوم ادامه می دهد.
«جعفر
میلی منفرد» دارای مدرک دکتری مهندسی برق قدرت از دانشگاه پاریس است و هم
اکنون به عنوان استاد تمام و عضو هیات علمی گروه قدرت دانشکده مهندسی برق
دانشگاه صنعتی امیرکبیر فعالیت می کند.
وی
پس از استعفای «مصطفی معین» در فاصله زمانی شهریور تا مهر 1382، سرپرستی
وزارت علوم را بر عهده داشت و در سال های 1382 تا 1384 نیز قائم مقام وزیر و
معاون طرح و توسعه وزارت علوم بود.
میلی
منفرد در ابتدای کار دولت یازدهم (مردادماه 92) از سوی دکتر روحانی برای
تصدی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به مجلس شورای اسلامی معرفی شد که موفق
به کسب رای اعتماد از نمایندگان مجلس نهم نشد
پ.ن: من نگران اون فرد گرامی هستم که موفق به تصدی صندلی شهرداری نشد خواهشمندیم یه کاری هم برای ایشون دست و پا شه.!
3
درباره :
اخبار ,
خبرها ,
بازدید : 1906 |
تاریخ : یکشنبه 12 آبان 1392 زمان : |
نویسنده : ا.پ |
نظرات (8)
همواره یکی از روشهای رسانه های غربی برخورد با هرگونه اندیشه در میان
مخاطبین بوده است. در واقع آنها اجازه نمیدهند مخاطب فرصت فکر کردن داشته
باشد.
یکی از این روشها استفاده از عکس و صحنه های رقت انگیز است. عکس زیر
یک زن را نشان میدهد که در هر سه حادثه تروریستی طی سالهای گذشته شرکت
داشته است و عکس رسانهها او را شکار کردهاند اما واقعیت چیز دیگری است و
او قرار است نقش یک مادر دلخسته و زخمی را بازی کند تا مردم جامعه مخاطب
را تحت تأثیر قرار دهد.
کاربران شبکه ای اجتماعی که این خانم را شناسایی کردهاند زیر این عکسها نوشتهاند:
دختری که در تصاویر محدود رسانه ای منتشر شده از سه حادثه تروریستی رسانه ای آمریکا همیشه حضور دارد و در حال گریه است …
- Sandy Hook Elementary School shooting (ایالت Connecticut ).
-Aurora shooting (ایالت Colorado).
-Boston Marathon bombings (ایالت Massachusetts ).
عجیب نیست!؟ اتفاقی است!؟ اگر اتفاقی نیست، چه نتیجه ای میتوان گرفت!؟
بازهم دولت پلیسی آمریکا و پروژه های کنترل ذهن و کنترل جامعهاش و مردم بدبخت آمریکایی …!؟
منبع: نامه نیوز به نقل صراط
برای انتخاب این خانم حتی چهره و زیبایی او و آرایش موهایش نیز مورد توجه قرار گرفته است.
7
درباره :
اخبار ,
خبرها ,
بازدید : 859 |
تاریخ : یکشنبه 12 آبان 1392 زمان : |
نویسنده : د.پ |
نظرات (2)
پناهیان با اشاره به اینکه لحن سرمقاله روزنامه بهار تودههای
مذهبی مختلف جامعه را علیه یکدیگر میشوراند، گفت: تصور نمیکنم این یک
توهین ساده به ولایت امیرالمؤمنین (ع) باشد بلکه اقدامی در جهت ایجاد بحران
اجتماعی و جنگهای مذهبی است.
حجتالاسلام علیرضا پناهیان استاد حوزه و دانشگاه در گفتوگو با خبرنگار
حوزه احزاب خبرگزاری فارس، درباره اهانت اخیر روزنامه زنجیرهای بهار به
ائمه اطهار اظهار داشت: بنده تصور نمیکنم این یک توهین ساده به ولایت
امیرالمؤمنین (ع) باشد بلکه یک اقدامی در جهت ایجاد بحران اجتماعی و راه
انداختن جنگهای مذهبی است.
وی افزود: لحن این سرمقاله لحنی است که تودههای مذهبی مختلف جامعه را علیه
یکدیگر میشوراند از این رو نمیتوان آن را یک اظهارنظر ساده و حتی بیان
انحرافی تلقی کرد لذا باید عمیقتر نگاه کنیم.
این استاد حوزه و دانشگاه درباره لزوم جلوگیری از هجمه روزنامههای
زنجیرهای به مقدسات دینی و تکرار اهانتهای دوره اصلاحات تصریح کرد:
تندرویهای دوران اصلاحات تکرار نمیشود، اما اگر از این به بعد تندروی
صورت گیرد، صرفاً مقدمهای برای ایجاد شورشهای اجتماعی عظیم و گسترده است،
بنابراین مسئولانِ اداره جامعه باید به فکر امنیت جامعه باشند.
به گزارش فارس، روزنامه بهار در یادداشتی با عنوان «امام؛ پیشوای سیاسی یا
الگوی ایمانی؟» به مناسبت عید غدیر منتشر کرد که در آن، شبهات زیادی درباره
دلالت واقعه غدیر خم بر مسأله خلافت و زعامت سیاسی امیرالمؤمنین (ع) مطرح
شده بود.
پ.ن:جالبه که انتقاد صریح یک روزنامه به شدت مورد هجمه قرار میگیره اما اهانت بزرگ روزنامه بهار (سپردن رهبریت دینی پیامبر به امام علی (ع) نه رهبریت سیاسی جامعه) سر و تهش با یک معذرت خواهی هم میاد بدون هیچگونه تلاشی برای رفع شبهه مطرح شده!!!
11
درباره :
اخبار ,
خبرها ,
بازدید : 1017 |
تاریخ : سه شنبه 07 آبان 1392 زمان : |
نویسنده : ا.پ |
نظرات (1)
پرونده شکایت جمعی از خانواده شهدا از نعیمه اشراقی برای رسیدگی به شعبه چهار دادسرای فرهنگ و رسانه ارجاع شد.
داوود براتی دبیر هیئت شهدا و ایثارگران اعلام کرد: طی روزهای گذشته و به
دنبال اظهارات «نعیمه اشراقی» نوه دختری حضرت امام (ره) و اعتراض تعدادی از
خانوادههای شهدا، بیش از هزار خانواده شهید و صد موسسه، گروه، تشکل، مسجد
و هیئت مذهبی با امضای طوماری ضمن محکوم کردن این اظهارت و منتسب کردن آن
به حضرت امام خمینی (ره) از قوه قضائیه، مجازات نعیمه اشراقی را خواستار
شدند.
یه مقوله ای هست به نام خجالت....
10
درباره :
اخبار ,
خبرها ,
بازدید : 851 |
تاریخ : دوشنبه 06 آبان 1392 زمان : |
نویسنده : ا.پ |
نظرات (1)
به گزارش مشرق، مدیر مسوول
کیهان در سر مقاله امروز این روزنامه نوشت: پرسیدن که عیب نیست. مخصوصا از
کسانی که «دانستن را حق مردم» میدانند! و طی سه دهه گذشته بارها بر این
«حق» اصرار ورزیدهاند. از این روی، پرسشی که در پیش است و آنچه این نوشته
در پیوست خود دارد، نباید دولتمردان محترم را آزردهخاطر کند و یا این تلقی
را پدید آورد که قرار است زحمات متراکم و روزهای پرکار آنها نادیده گرفته
شود. پرسش درباره سفر نیویورک است، سفری که طی چند روز گذشته پیرامون
دستاوردهای آن تبلیغات پرحجم و گستردهای شده و این تبلیغات کماکان ادامه
دارد. پرسش اما، این است که جناب رئیسجمهور محترم و هیئت همراه ایشان در
سفر نیویورک و در تعامل با آمریکا و متحدانش «چه دادهاند و چه گرفتهاند»؟
و در اینباره گفتنیهایی هست؛ 1- سخنرانی آقای دکتر روحانی رئیسجمهور
محترم کشورمان در مجمع عمومی سازمان ملل متحد و مصاحبههای بعدی ایشان با
رسانههای آمریکایی، اگرچه در برخی از موارد که به آن اشارهای گذرا خواهیم
داشت، خالی از کاستی نبود ولی در مجموع میتوان اظهارات جناب روحانی را در
تاکید بر سیاستهای کلان نظام، حمایت و دفاع از حقوق مردم شریف ایران و
استدلالها و مستنداتی که برای این منظور ارائه کرده بودند، مثبت ارزیابی
کرده و مخصوصا بخشهایی از آن را شایسته تقدیر دانست. این بخش از سخنان
رئیسجمهور محترم کشورمان با عصبانیت دشمنان تابلودار ایران اسلامی،
مخصوصا رژیم صهیونیستی روبرو شد تا آنجا که نتانیاهو با شتابزدگی به اوباما
و دولتمردان آمریکایی هشدار داد «فریب لفاظیهای روحانی را نخورند»! لحن
آرام و اظهارنظرهای آمیخته به آرامش آقای روحانی در سخنرانیها و
مصاحبهها، مخصوصا آنجا که با استدلال منطقی و محکم همراه بود نیز - که
نمونههای فراوانی از این دست را میتوان آدرس داد- تحسینبرانگیز بود. اما
لحن ملایم رئیسجمهور محترم کشورمان و نشانهها و پیامهایی که از خواست
جدی ایشان برای فرو ریختن دیوار بلند بیاعتمادی میان ایران و آمریکا حکایت
میکرد نه فقط غیر از «وعدههای نسیه» و لفاظیهای بیپشتوانه مقامات
آمریکایی هیچ دستاورد دیگری به دنبال نداشت بلکه به گونهای که اشاره
خواهیم کرد کفه مواضع طلبکارانه و خواستههای باجخواهانه حریف را نیز
سنگینتر کرد. 2- متاسفانه نرمش رئیسجمهور محترم کشورمان در مقابل
حریف، تنها به لحن ایشان در گفتار خلاصه نشده بود بلکه جناب روحانی - شاید
بیآن که متوجه باشند و یا بخواهند - در برخی از مواضع خود به گونهای سخن
گفتند که از دیپلمات کارکشته و پرسابقهای نظیر ایشان دور از انتظار بود.
آقای روحانی در پاسخ به خبرنگار سی.ان.ان که نظر ایشان را درباره
«هولوکاست» پرسیده بود، به اظهارات قبلی خود دراینباره اشاره کرده و
گفتند؛ من دیپلمات هستم و نه مورخ و دراینباره - هولوکاست - باید مورخان
نظر بدهند. این در حالی است که جناب روحانی میتوانست با استفاده از این
پاس - به قول والیبالیستها - آبشار محکمی بر زمین حریف بکوبد و در ادامه
پاسخ خود اضافه کند «البته تعجب میکنم که چرا به هیچ مورخی اجازه تحقیق و
بررسی در این زمینه داده نمیشود.» این پرسش میتوانست توپ هولوکاست را در
میدان حریف بیندازد و جناب روحانی باید میدانستند که ممنوعیت تحقیق درباره
هولوکاست یکی از پاشنه آشیلهای به شدت آسیبپذیر صهیونیستها و غرب است. و
یا در سخنان دیگری به عنوان یک نظر تعیینکننده و برگ برنده! پیشنهاد
دادند که اسرائیل (!) نیز باید به معاهده NPT بپیوندد. این پیشنهاد ایشان
به نوشته روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» هیئتهای سیاسی را «بهتزده» کرد.
چرا، زیرا پیشنهاد آقای روحانی، «امتیاز» بزرگی بود که رژیم صهیونیستی به
عنوان یک آرزو دنبال میکند و آن، به رسمیت شناختن موجودیت اسرائیل است! 3-
مروری گذرا بر مواضع رسما اعلام شده مقامات آمریکایی به وضوح نشان میدهد
که حریف نه فقط در مقابل نرمشها و امتیازات ارائه شده از سوی رئیسجمهور
محترم کشورمان هیچ امتیازی - تاکید میشود که هیچ امتیازی - نداده است،
بلکه این نرمش و تسامح را به حساب نیاز جمهوری اسلامی نوشته و به روال
بارها تجربه شده، به جای امتیاز در مقابل امتیاز، بر مطالبات باجخواهانه
خود از جمهوری اسلامی ایران نیز افزوده است. آقای ظریف بعد از مذاکره با
وزرای خارجه 1+5 و گفتوگوی اختصاصی و جداگانه با وزیر امور خارجه آمریکا،
از مذاکرات ابراز خشنودی کرد و توضیح داد که ظرف حداکثر یکسال همه مسائل
حل شده و تحریمها برداشته میشود. اما جان کری، بلافاصله بعد از این نشست
در مصاحبه با خبرنگاران، فهرستی طولانی از مطالبات غیرقانونی آمریکا را
مطرح کرد و بیآن که بگوید آمریکا در مقابل این مطالبات فراقانونی، غیر از
لفاظی چه امتیازی را روی میز میگذارد گفت؛ اقدامات عملی ایران برای
اعتمادسازی میتواند شامل دسترسی سریع بازرسان به تأسیسات فردو، امضای
پروتکل الحاقی، توقف داوطلبانه غنیسازی در حد بالا و... باشد. خبرگزاری
رویترز به نقل از اعضای کنگره آمریکا نوشت؛ «بیشتر اعضای کنگره، [آقای]
حسن روحانی را فریبکار میدانند»! «ادر ویس» رئیس کمیته امور خارجی مجلس
نمایندگان آمریکا اعلام کرد «ما میتوانیم از طریق تحریمهای فلجکننده به
اعمال فشار بیشتر بر ایران ادامه دهیم! کاترین اشتون پس از پایان مذاکره با
هیئت ایرانی گفت؛ در بسته پیشنهادی 1+5 تغییری ایجاد نشده است! رابرت
منندز رئیس کمیته روابط خارجی سنا اعلام کرد که باید بر شدت تحریمها علیه
ایران افزوده شود، تعدادی از نمایندگان کنگره، از جمله «لیندسی گراهام» و
«مک کین» با صدور بیانیهای خطاب به اوباما، نوشتهاند «ما نباید به ایران
اجازه بدهیم از چانهزنی به عنوان ابزار فریب و خرید وقت استفاده کند»! و
دهها نمونه دیگر که در گزارشها و ستون اخبار ویژه امروز کیهان به مواردی
از آنها - فقط به عنوان مشتی از خروارها - اشاره شده است. و اکنون باید
از رئیسجمهور محترم و هیئت بلندپایه همراه ایشان پرسید که آیا میتوانند
فقط به یک نمونه از واکنش مثبت و حاکی از امتیاز مقامات رسمی حریف که در
پاسخ به «نرمش»! جناب روحانی ارائه شده باشد اشاره کنند؟! اگر پاسخ منفی
است - که منفی است - دستاورد سفر چیست؟! 4- آخرین بخش از سفر نیویورک که
باید آن را تأسفبارترین پرده و بزرگترین امتیازی دانست که رئیسجمهور
محترم کشورمان به حریف داده است، مکالمه تلفنی ایشان با رئیسجمهور
آمریکاست که در آخرین دقایق حضور رئیسجمهور کشورمان در نیویورک و هنگام
ترک آمریکا به سوی ایران صورت پذیرفته بود. این رخداد از دو زاویه قابل
ارزیابی است؛ الف: خانم سوزان رایس، مشاور امنیت ملی آمریکا بلافاصله
بعد از انجام مکالمه تلفنی یاد شده در مصاحبه با سی.ان.ان گفت؛ تماس تلفنی
با اوباما به درخواست آقای روحانی صورت پذیرفته و تاکید کرد این درخواست
برای ما تعجبآور بود. رایس میگوید؛ ما در اوایل هفته که اوباما در
نیویورک بود تمایل خود را برای ملاقات وی با روحانی اعلام داشتیم اما طرف
ایرانی نپذیرفت، ولی امروز - جمعه - در کمال تعجب از طرف آنها با ما تماس
گرفته و اعلام شد که رئیسجمهور روحانی تمایل دارد در حالیکه میخواهد از
نیویورک خارج شود با اوباما تماس تلفنی داشته باشد. از سوی دیگر اما، آقای
روحانی هنگام ورود به تهران اعلام کرد که درخواست مکالمه از سوی آمریکا
بوده است. و اکنون سوال این است که اگر درخواست مکالمه از سوی آقای
روحانی بوده است، آیا نسبت دادن آن به آمریکاییها با شعار «دولت
راستگویان» در تناقض نیست؟! و چنانچه این درخواست از سوی آمریکاییها بوده
است، نشاندهنده آن است که دولت آمریکا حتی در حد و اندازه اعلامنظر
درباره یک مکالمه تلفنی هم صداقت نداشته و قابل اعتماد نیست، بنابراین پرسش
بعدی آن است که جناب روحانی و هیئت بلندپایه همراه ایشان با چه تحلیل و
تفسیری از ضرورت اعتماد به آمریکا یاد کرده و با آنهمه تبلیغات گسترده و
پرحجم از تعامل اعتمادساز آمریکا به عنوان یکی از دستاوردهای سفر نیویورک
یاد میکنند؟! و این چه «گام اعتمادسازی»! است که هیچیک از طرفین تماس حاضر
نیستند مسئولیت آن را برعهده بگیرند؟! ب: ممکن است گفته شود مگر یک
تماس تلفنی صرفنظر از آن که کدام طرف در انجام آن پیشقدم شده است، چه
امتیازی برای حریف تلقی میشود که در اینباره باید گفت؛ آمریکا طی سی و
چند سال گذشته و مخصوصا طی چند سال اخیر به مذاکره با ایران اسلامی نه برای
حل و فصل مسائل فیمابین بلکه به «مذاکره برای مذاکره» نیاز مبرم و حیاتی
داشته است، چرا که به وضوح میداند و بارها به صراحت اعتراف کرده است که
انقلابهای اسلامی منطقه و نهضتهای مقاومت از ایستادگی ایران اسلامی الگو
گرفتهاند بنابراین بلافاصله پس از مذاکره، میتواند انجام آن را با این
پیوست برای دنیا و جهان اسلام - یعنی عقبه استراتژیک جمهوری اسلامی ایران -
فاکتور کند که اگر الگوی شما ایران است، جمهوری اسلامی ایران نیز در نهایت
و پس از سی و چند سال مقاومت چارهای جز تسلیم شدن در برابر آمریکا و
متحدانش نداشته است! فقط نگاهی به انبوه تفسیرها و تحلیلها و گزارشهای
منتشر شده از سوی رسانهها و مقامات آمریکایی و صهیونیستی بیندازید و
ببینید که چگونه از مکالمه تلفنی مورد اشاره با عنوان «تسلیم ایران
اسلامی»! و ضعف و ناچاری ناشی از فشار تحریمها یاد کردهاند؟!
5- و
بالاخره گفتنی است که انتظار گشایش اقتصادی از مذاکره و رابطه با آمریکا
نهایت سادهلوحی است و به این نکته و مستندات آن خواهیم پرداخت.
12
درباره :
اخبار ,
خبرها ,
بازدید : 871 |
تاریخ : دوشنبه 08 مهر 1392 زمان : |
نویسنده : ا.پ |
نظرات (3)
به گزارش مشرق به نقل از 598،
«سازمان عفو بینالملل» که برخلاف نام خود ، تنها یک سازمان مردم نهاد غیر
دولتی و بین المللی یا INGO است و هیچ ارتباطی با سازمانهای قانونی و
رسمی جهان ندارد. یکی از چند ده موسسه ای است که با حمایت دولت های غربی
همواره تلاش می کند با ارائه گزارشات کذب، جمهوری اسلامی ایران را به عنوان
یکی از کشورهای ناقض حقوق بشر معرفی نماید. این در حالی است که برخورد
نهادهای رسمی بین المللی با مقوله حقوق بشر در ایران کاملا متفاوت است؛
مساله
حقوق بشر و آنچه نقض حقوق بشر در ایران خوانده میشود، موضوعی است که به
شدت از سوی مخالفان جمهوری اسلامی ایران پیگیری میشود؛ به ویژه در سالهای
اخیر و در جریان حوادث پس از انتخابات، این مساله به یکی از محورهای اصلی و
ترجیعبند سخنان جریان ضدانقلاب تبدیل شد و از سوی غرب و علیالخصوص
آمریکا نیز به طور متمرکز پیگیری شد که نهایتا به تعیین گزارشگر ویژه
حقوقبشر برای ایران منجر شد.
این سازمان عفو بین الملل در اشتباهی
فاحش، به جای عکس سکینه محمدی آشتیانی، عکس و نام نرگس محمدی بازیگر نقش
ستایش را در بیلبورد تبلیغاتی که برای آزادی سکینه محمدی آشتیانی در شهر
وین اتریش نصب کرده بود درج نمود و در ذیل این بیلبورد از جامعه جهانی
درخواست نمود که با فشار به دستگاه قضایی ایران مانع اعدام نرگس محمدی !
شود .
شاید
اگر گزارشگران ناشی این سازمان به جای عکس سکینه محمدی آشتیانی عکس نایب
رییس گروهک غیر قانونی کانون مدافعان حقوق بشر که نام وی هم نرگس محمدی است
و چندی پیش از زندان آزاد شده است را می گذاشتند آنقدر افتضاح نبود که عکس
و نام یک بازیگر مطرح تلویزیون ایران را به جای یک قاتل گذاشتند.
شایان
ذکر است سکینه محمدی آشتیانی در سال 84 با هم دستی پسر عمه شوهرش؛ همسرش
را به طرز فجیعی به قتل می رساند. آشتیانی متهم به مشارکت در قتل و زنای
محصنه (در زمان حیات و بعد از فوت شوهرش) است و به مجازات مشخص شده در
قوانین، محکوم شده است و بنا بر آنچه که شریفی، رئیس دادگستری آذربایجان
شرقی درباره این پرونده می گوید: سکینه محمدی آشتیانی با مردی رابطه
برقرار کرده و با طراحی از قبل صحنه قتل؛ منزل را خلوت و آماده قتل کرده
بودند و آشتیانی با آمپول بیهوشی شوهرش را بی هوش کرده و قاتل اصلی با
چسباندن دو شاخه برق به گردن مقتول، او را به قتل رسانده است.
به
نظر میرسد حمایت غرب از اینگونه نهادهای غیر دولتی! با هدف زمینهسازی
بروز نارضایتیهای اجتماعی، یکی از ابزارهای مهم در برابر کشورهایی است که
قصد سازش با آمریکا را ندارند و منافع این کشور را در سراسر جهان به خطر
میاندازد.
10
درباره :
اخبار ,
خبرها ,
بازدید : 868 |
تاریخ : شنبه 30 شهريور 1392 زمان : |
نویسنده : ا.پ |
نظرات (4)
آنچه اخیرا در شبکه اجتماعی تویتر بین آقای دکتر ظریف و خانم کریستیپلوسی –
دختر نانسی پلوسی رئیس سابق مجلس نمایندگان آمریکا- رد و بدل شده است با
توجه به اشراف آقای ظریف بر مسائل و معادلات سیاسی و جایگاه رسمی ایشان به
عنوان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، عجیب و غیرمنتظره بود. آقای
ظریف در تویتر به استقبال سال نو یهودیان رفته و نوشته بود «روش هشانا، سال
نو یهودیان مبارک باد» و کریستی پلوسی با تشکر از ایشان خطاب به وی نوشته
بود «ممنون! سال نو با پایان دادن به انکار هولوکاست از سوی ایران شیرینتر
میشود» و آقای ظریف در پاسخ به او مینویسد «ایران هرگز هولوکاست را
انکار نکرده است. مردی که هولوکاست را انکار میکرد، رفته است. سال نو
مبارک»! و پلوسی پاسخ داده بود؛ «خوشحالم که میشنوم، ممنون از پاسختان»
درباره این محاوره مکتوب که بازتاب گستردهای در محافل سیاسی و رسانههای
خبری داشته است، گفتنیهایی هست.
الف- منظور آقای ظریف از «مردی که هولوکاست را انکار میکرد» آقای دکتر
احمدینژاد است و این اشاره ضمن آن که اهانت به رئیسجمهور سابق و دور از
انصاف و آداب دیپلماتیک است، با واقعیت نیز همخوانی ندارد. زیرا هولوکاست
اگرچه -آنگونه که خواهد آمد- فقط یک افسانه ساخت صهیونیستهاست ولی دکتر
احمدینژاد با طرح یک سؤال هوشمندانه، پاشنهآشیل صهیونیسم بینالملل را
نشانه رفته و پرسیده بود؛ اگر هولوکاست واقعیت داشته باشد، آلمان نازی عامل
آن بوده است، بنابراین چرا باید مردم مسلمان فلسطین تاوان جنایت نازیها
را بپردازند و چرا یک یا دو استان از آلمان و اتریش به صهیونیستها واگذار
نشده است؟
و چنانچه واقعیت نداشته باشد، چرا صهیونیستها با استناد به یک داستان
جعلی، مظلومنمایی کرده و خود را از همه دنیا طلبکار میدانند؟ احمدینژاد
با این سؤال منطقی که هیچ یک از دیپلماتهای مدعی، جرأت و یا هوشمندی لازم
برای طرح آن را نداشتهاند، مشروعیت جعلی رژیم صهیونیستی را فرو ریخت و از
این زاویه درخور تقدیر و تحسین فراوان است. آیا جناب آقای ظریف برای این
پرسش علمی و منطقی پاسخی دارند؟ اگر دارند، بفرمایند! و اگر پاسخی ندارند-
که ندارند- انتظار آن بوده و هست که زبان و قلم به تقدیر از آقای
احمدینژاد بچرخانند و نه اهانت به ایشان و دلداری – البته ناخواسته- به
دشمنان که «مردی که هولوکاست را انکار میکرد، رفته است»!
ب- ۸ سال پیش- ۲۲ آذرماه ۸۴- نگارنده در یک یادداشت نسبتاً مفصل و به
نقل از مورخان برجسته و بلندآوازه اروپایی و آمریکایی، اسناد و شواهدی
ارائه کرده بود که در جعلی بودن داستان هولوکاست کمترین تردیدی باقی
نمیگذاشت و از آنجا که امروز هم ماجرا همان ماجرای آن روز است؛ اشاره به
بخشهایی از آن یادداشت مفصل ضروری به نظر میرسد؛ در یادداشت مورد اشاره
آمده بود.
۱- در اوایل دهه ۸۰ قرن نوزدهم، تعدادی از اعضای آژانس بینالمللی یهود،
از جمله، «پییر ویدال ناکه»، «سرژ ولز»، «فرانسوا براریدا» تحت سرپرستی
«رنه ساموئل سپرات» خاخام معروف فرانسه، با استناد به داستان ساختگی کشتار ۶
میلیون یهودی در جنگ جهانی دوم و به عنوان پیشگیری از فراموش شدن مظلومیت
این قوم! پیشنویس قانونی را تهیه کرده و در ژوئیه سال ۱۹۹۰ میلادی در
فرانسه به تصویب رساندند که بر اساس آن «هرگونه تردید درباره «هولوکاست»،
اعم از تردید درباره کشتار- مورد ادعای- یهودیان در جنگ جهانی دوم، وجود
اتاقهای گاز و حتی کمترین تردید در رقم ۶میلیونی یهودیان کشته شده، جرم
تلقی میشود!
و هر کس در فرانسه از این قانون تخلف کرده و در سه موضوع یاد شده تردید
کند به یک ماه تا یک سال زندان و پرداخت ۲ هزار تا ۳۰۰ هزار فرانک جریمه
محکوم میشود.» و بعدها با فشار آمریکا، انگلیس، فرانسه و آژانس بینالمللی
یهود، این قانون در سایر کشورهای اروپایی نیز به تصویب رسید به طوری که
امروزه هرگونه تردید درباره هولوکاست مورد ادعا و ابعاد و اجزاء آن در
اروپا جرم تلقی میشود!
۲- تاکنون دهها مورخ برجسته اروپایی و صدها استاد بلندآوازه و متخصص
شناخته شده در بررسی اسناد تاریخی، با ارائه اسنادی که هیچ صاحبنظری
نمیتواند در صحت آنها کمترین تردیدی روا دارد، به روشی کاملا علمی اثبات
کردهاند ماجرای قتل عام ۶ میلیون یهودی، کورههای آدمسوزی، اتاقهای گاز و
همه آنچه صهیونیستها در این باره ادعا میکنند، دروغ محض و یک داستان
ساختگی با اهداف نه فقط سیاسی، بلکه جنایتکارانه است و شاید تعجب کنید –
البته از دموکراسی با قرائت غربی تعجبی ندارد – که از این دانشمندان و
محققان تمامی آنهایی که اروپایی بودهاند، بدون استثناء – تاکید میشود،
بدون استثناء- به دادگاه جلب شده و تنها به دلیل آن که تحقیقات علمی آنان
باآنچه دولتهای اروپایی درباره هولوکاست پذیرفته و تصویب کردهاند، تفاوت
داشته، محاکمه و به زندان و جرایم نقدی محکوم شدهاند! و دولتهای غربی
هنوز به این سؤال پاسخ ندادهاند که چگونه میتوان از یک سو ادعای آزادی
عقیده و اندیشه را داشت و در همان حال، اگر تحقیقات علمی و مستند دانشمندان
با ادعای بیاساس و افسانهسرایی صهیونیستها تفاوت داشته باشد، این
دانشمندان و محققان مستحق محاکمه، زندان و جریمه هستند؟!…
تعداد دانشمندان و محققان برجستهای که نتیجه تحقیقات علمی و مستند آنها
حکایت از جعلی بودن هولوکاست میکند، بیشتر از آن است که حتی فهرست آنان
قابل اشاره در این نوشته محدود باشد و فقط به عنوان نمونه و به مصداق اندکی
از بسیارها میتوان به پروفسور روژه گارودی، پروفسور روبر فوریسون،
پروفسور کریستوفرسون – صاحب کتاب معروف «دروغ آشویتس»- … و نویسندگان صدها
رساله علمی دیگر اشاره کرد که در این میان، ماجرای پروفسور روبر فوریسون و
پروفسور روژهگارودی – هردو از فرانسه – جدیدتر و عبرتآمیز است.
۳- پروفسور روبر فوریسون، استاد دانشگاه معروف «لیون» فرانسه و کارشناس
عالیرتبه بررسی و ارزیابی اسناد و مدارک تاریخی، با شهرتی جهانی است. او
تحقیقات علمی و مستند خود را در کتابی با عنوان «اتاقهایگاز، واقعیت یا
افسانه؟» جمعآوری کرده که به فارسی نیز ترجمه شده است.او هزاران سند را در
این زمینه بررسی کرده است و طی سالها تحقیق، از تمامی مراکز مورد ادعای
صهیونیستها، نظیر اتاقهای گاز، موزه ساختگی کورههای آدمسوزی، داخائو در
مونیخ آلمان و… بازدید کرده و با صدها شاهد به گفتوگوی دقیق و علمی
پرداخته و در نهایت بدون کمترین تحلیل و تنها به زبان اسناد، نشان داده است
که ماجرای کشتار یهودیان در آلمان نازی یک دروغ بزرگ تاریخی و فریب
شرمآور افکار عمومی است. چیزی که از صهیونیستهای وحشی به هیچوجه دور از
انتظار نیست.
به عنوان مثال، فوریسون به عکسهای ساختگی از اتاقهای گاز مورد ادعای
صهیونیستها اشاره کرده و ضمن رد این ادعا با استناد به مدارک
غیرقابلانکار، با تعجب میپرسد، اگر این عکسها واقعی است، چگونه سربازان
آلمانی- مورد ادعا- بدون ماسک و بی آن که کمترین پوششی بر دهان، بینی و چشم
خود داشته باشند در اتاقهای مالامال از گازهای کشنده ایستاده و بر جان
کندن یهودیان محکوم نظارت میکنند؟! و یا، درباره یکی دیگر از عکسهای مورد
ادعای صهیونیستها که جمعی از یهودیان را در محاصره چند تانک نشان میدهد،
با ارائه اسناد و شواهدی خواندنی و غیرقابل تردید، نشان میدهد که تانکها
در این عکس، انگلیسی هستند نه آلمانی و…
ج – آقای دکتر ظریف ادعا کردهاند که «ایران هرگز هولوکاست را انکار
نکرده است»! و توضیح ندادهاند که ادعای ایشان بر اساس کدام «سند» یا شاهد و
قرینهای ابراز شده است؟ بدیهی است وزیر امور خارجه محترم کشورمان انتظار
ندارند افسانه هولوکاست که غیر از ادعای «ساموئل سپرات» خاخام معروف
فرانسوی هیچ سند دیگری برای اثبات آن وجود ندارد از سوی ایران اسلامی قابل
پذیرش باشد!گفتنی است آقای دکتر ظریف در دفاع از برنامههای پیشنهادی خویش
که روز سهشنبه ۲۲ مرداد در مجلس شورای اسلامی مطرح کرد بر وفاداری خود به
آموزههای امام و رهبر معظم انقلاب اصرار ورزید و پس از آن نیز در جایگاه
وزیر امور خارجه کشورمان مواضع تحسینبرانگیزی داشت. از این روی اظهار نظر
اخیر در شبکه تویتر را میتوان ناشی از کم دقتی ایشان تلقی کرد که نیاز به
تصحیح دارد.
د – و بالاخره، از آنجا که دکتر ظریف اهل مطالعات تاریخی و اسلامی هستند
باید توجه ایشان را به این واقعیت جلب کرد که اولین و تنها سند مکتوب
درباره وقوع هولوکاست – به مفهوم زندهسوزی دستهجمعی انسانها – که تاریخ
کهن یهود و برخی از کاوشگران تاریخ باستان به آن اشاره کردهاند و در کلام
خدا – سوره مبارکه بروج – نیز به صراحت آمده است، از وقوع این جنایت توسط
قوم یهود خبر میدهد: ذونواس پادشاه یمن به دین یهود گروید و با تحریک
خاخامهای یهودی مردم یمن را که بر دین حضرت مسیح (ع) بودند وادار کرد
یهودی شوند و آنان را که حاضر به پذیرش دین یهود نبودند، در گودالهای پر
از آتش سوزان – اخدود- افکند و انبوهی از زنان و مردان و کودکان مسیحی را
زنده زنده در آتش سوزاند…
«والسماء ذات البروج… سوگند به آسمان که دارای برجهای بسیار است و
سوگند به روز موعود و سوگند به شهادتدهنده و آنچه به آن شهادت دهند که مرگ
بر اصحاب اخدود، آنان که آتش سوزان برافروختند و در حالی که برکناره آتش
نشسته بودند، به آنچه بر سر مؤمنان میآوردند نظاره میکردند. آنان –
یهودیان – تنها به این علت از مؤمنان انتقام گرفتند که آنها به خدای عزیز و
حمید ایمان آورده بودند».
به امید روزهای بهتر.....
10
درباره :
اخبار ,
خبرها ,
بازدید : 907 |
تاریخ : دوشنبه 18 شهريور 1392 زمان : |
نویسنده : ا.پ |
نظرات (5)